گوهرتپه؛ رازهای نهفته در دشتهای شمال

در پهنهای رسوبی میان نکا و بهشهر، جایی در دل استان مازندران، محوطهای آرام و ناشناخته در سکوت خاک نهفته است: گوهرتپه. این سرزمین، آمیخته با مه جنگل و خاطرهی کوه، از هزاران سال پیش میزبان انسانهایی بوده که نخستین نشانههای تمدن را در حاشیه دریای کاسپین رقم زدند. کاوشهای باستانشناسی که از سال ۱۳۸۱ آغاز شد، پرده از لایههایی برگرفته از عصر مس و سنگ، مفرغ و آهن برداشت؛ لایههایی که هر یک روایتگر دورهای از تحول انسان در شمال فلات ایراناند. در دوره مفرغ میانی، این محوطه به اوج شکوفایی رسید و پس از آن، آرامآرام وسعت خود را از دست داد. در گوهرتپه، آرامگاههایی کشف شدهاند که نهتنها گورهایی ساده، که روایتهایی بصری از آیینها و باورهای کهناند. اشیایی که همراه مردگان دفن شدهاند – از سرنیزهها و خنجرهای مفرغی تا آویزها، دستبندها و مهرههای رنگارنگ – نشان از فرهنگی پیچیده و پیوندی عمیق با مرگ و زندگی دارند. علاوه بر این، ابزارهای سنگی مانند تیغهها، هاونها و تراشههای چرت و فلینت، از کار و زندگی روزمره مردمان آن دوره حکایت دارند: دروی غلات، آسیاب دانهها، شکار، و نگهداری غذا. اما گوهرتپه تنها محل کار و زندگی نبوده؛ آیینها نیز در آن جاری بودهاند. پیکرکهای انسانی و حیوانی، ریتونهای شگفتانگیز بهشکل لاکپشت و پرنده، و ابزارهای آیینی چون دوک و فلاخن، از جهانی نمادین خبر میدهند؛ جهانی که در آن طبیعت، آیین، و کار، بیمرز با هم درآمیختهاند. گوهرتپه هنوز در سکوت ایستاده، اما در لایهلایه خاک آن، صدای دوردست انسانهایی طنین دارد که نخستین سنگنوشتههای تمدن را بیهیاهو بر زمین حک کردهاند.